سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بابای ریاضیدان

یکی از مسایلی که برام جالب  وهمیشه برایم معماگونه بود وهیچ وقت هم از بابام نپرسیدم، این بود که هر چقدر بابا به درس ومشق من بی تفاوت بود وبا من سر وکله نمی زد. نسبت به درس ومشق خواهرم حساس شده بود. جل الخالق!!!!

خلاصه حساب بکنید یک فرد نظامی که دوران دبستان را تو مکتب خانه در س خوانده ،بخواهد به یک دختربچه آروم وخجالتی  دبستانی آنهم نظام جدید ،ریاضیات در س بدهد .

خلاصه نمی دانم چگونه می شد با دستورات وفرامین نظامی ریاضیات را حالی خواهرم کرد ما که سر در نیاوردیم.به هرحال سرو کله زدن پدرم جهت تعریف مثلث، لوزی ،مربع ،ذوزنقه ومساحتها ومحیطهای آنها چنان پیچیده شده بود که لوزی وذوزنقه  با هم قاتی پاتی (قاطی پاتی یا قاطی پاطی !!!!)شده بودند و یک شکل هندسی به نام لوزنقه توسط بابا خلق شده بود. وخواهر بیچاره من نیز تمام مساحتها ومحیطهای اشکال هندسی از یادش رفته بود.

به خدا حق داشت اونجور که بابا با تحکم ریاضیات درس می داد اگر اینشتین بود ترک تحصیل می کرد.اما چیزی که باعث شد من همیشه به خواهرم غبطه بخورم پشتکار واراده اوبود وبه این نتیجه رسیدم که شرط لازم وکافی برای پیشرفت پشتکار است .به نظرمن خانم ها نسبت به این موضوع باید به آقایان فخر بفروشند چرا که پشتکار خانم ها بسیار زیاد است.