روزگار کودکی 2
بعد از چهل سال دلم برای کتابهای دبستاتی تنگ شده!!!!هنوز هم شعرها ومتون زیبای کتاب فارسی آن سالهای خاطره انگیز در اعماق ذهنم نقش بسته .
شعر درخت سیاوش کسرایی:تو قامت بلند تمنایی ای درخت.
ویا دیگر شعرش ،آرش کمانگیر:آری آری زندگی زیباست ،زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست .
اشعار فردوسی وداستان رستم وسهراب ،هفت خان رستم وشعر زیبای مهدی اخوان (م .امید)در سوگ مرگ رستم .
شعر معروف موسی وشبان مولانا:تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی
ما برون را ننگریم وقال را ما درون را بنگریم وحال را .
شعر ملک الشعرای بهار: جدا شد یکی چشمه از کوهسار به ره گشت ناگه به سنگی دچار
ویا بیت :غافل منشین نه وقت بازیست وقت هنر است وسرفرازی از حبیب یغمایی
زندگی جبار باغچه بان ،داستان پزشک انسان دوست آلبرت شوایتزر،داستان گراهام بل و تلفن.
داستان آریو برزن سردار شجاع ایرانی.داستان پرواز اوتو لیلینتال وبرادران رایت .
اولین بار با کلمه دایرة المعارف وکتب مرجع در کتاب فارسی پنجم آشنا شدم وبعد ها اینگونه کتابها زینت بخش کتابخانه شخصی ام شد .
یادم می آید تعلیمات اجتماعی شامل تاریخ ،جغرافی ودرسی به نام مدنی بود تاریخ وجغرافی باعکسها ،نقاشی ها ومتون ساده وزیبا بیان می شد.و...
یاد آن عکس برگردانها که روی صفحات کتاب ها می چسباندیم به خیر.
چقدر گذشته برایم شیرین است !!!!!!